آدم ها و دودکش ها
آدم ها و دودکش ها
مجموعه داستان کوتاه، چاپ اول 1388، تجدید چاپ 1389
فهرست:
بيب بيب
خانه دارد می سوزد
پيـش از ايـن
سـرد
هـواکـش
آلاچیق
ماهي قزلآلا
روزبهروز
آدمها و دودکشها
آلاسکا
دو پیکر
گردنـة آوج
ابرهای
کوچک
برای تهیه این کتاب ها به فروشگاه کتاب سایت مراجعه کنید
زندگي و شهريت زندگي در داستان
داستانهاي امروز در ايران معمولا داستانهايي هستند كه دهها قلمرو ذهني را با همديگر مخلوط ميكنند، بهگونهاي كه خواننده نميتواند آنها را از يكديگر تفكيك كند و هر بخش از يك فضاي ذهني را با ديگر فضاها مرتبط سازد. با اين وجود بعضي نويسندهها تلاش ميكنند تا موضوعات داستانهاي خود را با وضوح و بيهيچ دغدغهاي با خوانندگان خود در ميان بگذارند. اين داستاننويسان را بايد بيش از كتابهايشان دوست داشت. چراكه به داستان و كلمات احترام ميگذارند و از هواداران ادبيات و زندگي هستند.
در يك تقسيم موضوعي و فشرده داستانهاي بيگدلي را ميتوان برخوردار از محورهاي زير ديد:
زندگي شهري و روابط و عادتهای روزمره آدمهاي مرتبط با اين نوع زندگي
زبان روان، سليس و ساده
بيطرفي نويسنده در وقايعنگاري
برخورداري داستانها از چارچوبهاي مفهومي
تجانس فرم با مضامين داستانها
پرهيز از شعارزدگيهاي مرسوم در داستانهاي كوتاه
دقت در جزءنگري و توصيف به منزله ركني از اركان حياتي روايت داستان
من یکجورهایی با داستانهای نسل جوان اخت بیشتری دارم. چون معمولا واقعیتنویس هستند و واقعیتهای زندگی را زیر میکروسکوپ ذهن میگذارند. از تخیلات دورپروازانه معمولا پرهیز میکنند. اهل جدلهای ساختگی درباره داستان نیستند. البته برخی از نویسندگان جوان تعصب حیرتانگیزی دارند که سبب میشود خواننده، جرأت نکند نظرش را با آنها درباره داستانهایشان بگوید.
٣ کتاب از امیررضا بیگدلی خواندهام. هر ٣ کتاب فضای داستانی نسبتا یکدست و مشابهی دارند. همین مشابهت سبب به اشتباه افتادن خوانندگان میشود. البته نه همه خوانندگان بلکه خوانندگانی که وقتی کتاب میخوانند در هر سطر دنبال یک گاف میگردند تا نویسنده را بچزانند. من این نوع رفتار را دوست ندارم. خصوصا که این رفتار بخواهد نام نقد به خودش بگیرد. این نوشتهها را نمیتوان نقد نامید چون فاصله بسیاري با واقعیتهای زندگی و حقیقت نوشتن و نویسندگی دارد. اگر خواننده داستان مایل به انتقاد از داستاننویس یا شاعر باشد بایستی حتما دانش انتقاد از نویسنده و آثار ادبی را داشته باشد وگرنه همینجوری نمیتوان هرچه را به ذهن آمد در مقام انتقاد شناخت و محترمانه آن را شنید. نه، نقد اسباب و حقیقت خودش را دارد که متاسفانه در فضای ادبی ما ایرانیان چندان جاری نیست. امیررضا بیگدلی با يك واقعهنگار و گزارشنويس تفاوت دارد. پيشنهاد ميدهم به دوستان كه وقتي ميخواهند از او داستاني بخوانند حتما نام كامل او را بنويسيد: امیررضا بیگدلی. من به سهم خودم مجموعه داستان آدمها و دودکشهایش را دوست دارم. اين روزها همهاش به اين ميانديشم كه آيا اين نويسنده رمان هم خواهد نوشت يا خير؟