آقاخان سرهنگ
آقاخان سرهنگ
آقا خان بیگدلی یکی از فرمانده هان ارتش ناصرالدین شاه بود که پی از تشکیل ارتش نوین در زمان ناصرالدین شاه به درجه سرهنگی رسید.
شاه به پاس موفقیتهای چشمگیر «دومانتوویچ» به او وعده داده بود که عدهای از افراد گارد سلطنتی و غلامان خاص خود را وارد بریگاد قزاق کند(میرزایی 82)
در پی تحصن برخی از قزاقان مهاجر در آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) «شاه به چجاره جویی پرداخت و دویست نفر از افراد قشون خود را وارد خدمت قزاقخانه کرد»(میرزایی 87)
سرهنگ علیمرادخان، آقابیک یا آقاخان سرهنگ و پدربزرگِ پدربزرگِ من است. یعنی من میشوم نبیرهاش. پدرم میشود نتیجهاش و پدربزرگم یداللهخان میشود نوهاش. از محل تولد او چیزی نمیدانم اما احتمال اینکه در روستای کهلا از توابع خدابندة زنجان به دنیا آمده باشد زیاد است زیر اسنادی وجود دارد که ایشان در آنجا زمین خرید و فروش کردهاند. همچنین سندی کرتبط با دادخواهی او و چند تن از دیگر زمینداران روستای کهلا از دست روستائیان مجاور.
پدرش سلطان علیمردان خان معروف به باباخان بود و مادرش برایم ناشناس. یک برادر داشت به نام هاشمخان بیگدلی و دو خواهر به نامهای جهانسلطان و زبیده. همسرش نیز برایم ناشناس است اما فرزندانش نه. یک پسر به نام حسینقلی و دو دختر به نامهای نزاکت و زریننقاب (ماهرخ) داشت. پسرش راه پدر را رفت اما از دخترانش بیخبرم. (تاریخ مذکر!)
سندی وجود دارد (جلد اسناد تاریخ بیگدلی ص 231) که در آن محمد تقی بیک ولد مرحوم محمد باقر بیک کهلایی دو شعیر زمین از کل شش دانگ کهلا و مزرعه محمود آباد را در تاریخ 24 محرم 1297 هجری برابر با 17 دی 1258 به قیمت شصت تومان به آقابیک یاور خمسه، فرزند علیمردانخانخمسه میفروشد. همچنین سند دیگری داریم (جلد اسناد تاریخ بیگدلی ص 694) که در آن علینقیخان، آقابیک یاور و سرمست سلطان عریضهای خطاب به حضرت اجل اکرم نوشتهاند که «قریهی حی سابقاً ملک مجدالدوله مرحوم بوده و قریهی کهلا ملک جاننثاران» سپس شرحی از تعدی دو تن از مالکان حی که در همسایگی روستای کهلا است داده و درخواست رسیدگی کردهاند که دیوان محاکمات جلیلهی وزارت اعظم عسکریه نتیجه بررسی خود را در تاریخ جمادیالثانی 1293 هجری برابر با تابستان 1255 شمسی به مقرب الخاقان حاجی عبدالرشید خان مستوفی اعلام میکند و در پایان سند حسینقلیبیک پیشخدمت، فرزند آقابیک به عنوان تنها کسی که به اختلافات آنان رسیدگی کند، انتخاب میشود. پس در آن روزها (تابستان 1255 شمسی) حسینقلی هم در کهلا بوده هم با رتبه بیک در نظام خدمت میکردم. بعدها میبینیم که از او به عنوان نیروی ذخیر یاد میشود.
بدون شک پدربزرگ پدربزرگم یک پایش در میدان رزم بوده و یک پایش در کهلا. در غیابش پسرش حسینقلی به امورات رسیدگی میکرده. او برای پسر خود دختری را از مالکان کهلا خواستگاری میکند. اینها همه نشانههاییست که دلالت بر سکونت او در کهلا و احتمالا تولدش دارد. گذشته از این در خانواده ما نقل است او در نامهای که به سبب شکوائیه علیه جهانشاه خان امیرافشار- خان و امیر بزرگ ایل افشار که در خمسه زنجان برای خودش حکمرانی میکرد و به هر طریقی روستائیان و مالکان خرده را میآزرد – به ناصرالدین شاه مینویسد که در آن اشاره میکند به سی سال خدمتش در گوشهبهگوشهی این مرزوبوم، برای سربلندی و سرافرازی کشورش.
او هم به مانند آباء و اجداد خود به خدمت دولت درآمد و ارتش استخدام شد. او معاصر دوران ناصرالدینشاه قاجار (1227 تا 1275) بود. دوران خدمتش را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. چیزی حدود سی سال را دور از مرکز در جنگهای متعدد و همچنین پاسداری از مرزهای ایران، بهخصوص مرز ایران و روس گذراند. در جنگ هرات که بین سالهای 1272 تا 1273 قمری برابر 1235 تا 1236 شمسی اتفاق افتاد با افراد هنگ خود که در آن زمان بیشتر سواران داوطلب ایل بیگدلیشاملوخمسه بودند در کنار نیروهای ناصرالدینشاه تحت فرماندهی حسامالسلطنه شرکت داشت و از خود رشادتهای فراوانی نشان داد. آنان هرات را محاصره کرده و شهر را پس گرفتند. بعدها در حدود سالهای 1276 تا 1277 هجری برابر با 1239 تا 1240 شمسی برای جبران شکست ایرانیان از دست ترکمانان، دوباره با هنگ خود در کنار حسامالسلطنه به مشهد و مرو رفت و باز برای سروسامان دادن به اوضاع نابهسامان آنجا از خود رشادتها و از خود گذشتگیهای فراوانی نشان داد.
او یکی از افسران رشید و با اعتبار و مورد توجه ناصرالدین شاه بود. زمانی که ناصرالدینشاه پس از بازگشت از سفر اولش به اروپا ارتش ایران را به طرز نوینی سازماندهی کرد آقاخان بیگدلی در این ارتش نوبینان به درجه سرهنگی رسید و به «آقاخان سرهنگ» مشهور شد. سالیان دراز فرمانده هنگ سوار و یکی از فرماندههان نامدار آن فوج بود. در کتاب «تاریخچه بریگاد و دیویزیون قزاق» به قلم محسنمیرزایی نام و تصویر او جزو صاحبمنصبان و درجهداران ایرانی در نخستین بریگارد سواره قزاق قرار گرفته و ایشان آقابیک یاور (سرگرد) فرمانده دسته سوم اسکادرون سوم فوج اول معرفی شدهاند
آقاخان سپس به مرکز آمده و مدتی در گاردویژه خدمت کردند. او از افسران معتمد و مقرب و معتبر ناصرالدین شاه بود. اغلب روزها بار یافته و در شکار و سفر و حضر جزء افسران گادر سلطنتی بود. و در آخر نیز به عنوان سرپرست خواروبار دربار مشغول شدند.
در حکمی به امضاء ناصرالدین شاه در شعبان 1301 قمری که مصادف با اردیبهشت ماه سال 1363 شمسی میشود فرزند ایشان حسینقلیخان بنا به عرف آن روزگار به علت فوت پدرش – آقاخان سرهنگ- به جانشینی پدر به درجه سرهنگی نائل میشود که از روی آن می تواند سال فوت سرهنگ آقا خان را همان ایام یا چند هفته پیش از آن دانست.
او در سال 1301 هجری قمری برابر با 1263 شمسی در تهران فوت کرد و در گورستان قدیمی تهران در محله حسنآباد (جایی که در حال حاضر آتش نشانی است) به خاک سپرده شد.