کاتبی را پرسیدند لذت تو در چیست؟

گفت در انشاء و افشاء

                         ابوحیان توحیدی

همسر ششم

همسر ششم

همسر ششم پدربزرگم دختر دایی تنی­اش مریم قره­گوزلو بوده است. بچه­های خانواده او را دای قیزی یعنی دختر دایی هم صدا می­کردند. پدرش علی رضا خان سرتیپ و مادرش عزیز خانم بودند. پاشا خان، علی رضا خان و … دایی­های پدربزرگم از بزرگان کهلا بودند. خواهر آنها رخساره­بگم مادر پدربزرگم بود. بر روی سنگ مزار مریم خانم نوشته شده متولد 1286 متوفی 1321. اولین فرزند این پیوند امیراصلان در سال 1315 به دنیا آمد است. شاید بر این اساس بتوان زمان ازدواج آنان را یکی دو سال قبل یعنی در حدود سال 1313 دانست. آن زمان مادربزرگم 28 ساله بود که بعید و غریب است و پدر بزرگم 51 سال که چندان عجیب نیست. (تاریخ ازدواج را شیرخوارگی امیرحیدر د انسته اند)

می گوین در سی سالگی می میرد

خانم در همان کهلا برای بچه­دار شدن

فرزندانی که از این پیوند به دنیا آمده­اند عبارتند از امیراصلان 5/11/1315  تهران (کارمند یک از ادارجات تحت نظر نخست وزیری)، ثریابانو 2/4/1317 کهلا (خانه­دار)، خلیل­الله 8/5/1321 کهلا (کارمند بانک)، احسان؟ که بعد از خلیل به دنیا می­آید و اما خیلی زود و در همان شیرخوارگی چشم از جهان فرومی­بندد. اما مادرش مریم خانم زودتر از نوزاد از دنیا می­رود. می­گویند نوزاد هنوز چهل روزه نشده بود که مادرش بر اثر حصبه از دنیا رفت.

سبزه کمر باریک و چشم ابرو مشکی

مطالب مرتبط